English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2261 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hanger U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers U اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
fax U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed U مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
rocker arm U اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
timber dam U سدی که اسکلت ان از چوب ساخته شده باشد
control column U فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
MMI U سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
CD U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CDs U دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
cross compiler U کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
perpetual motion machine U ماشین با حرکت دائم
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
running gear U قسمت حرکت کننده ماشین
snowmobile U ماشین حرکت روی برف
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
executable form U برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
vane U کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
vanes U کسی یاچیزی که به اسانی قابل حرکت و جنبش باشد
course line shot U تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
shifting U حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
i , i U ودارای صدای ای
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
for a car U برای هر ماشین
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
whipcord U پارچه محکم ودارای نخ تابیده
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
torose U استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
dustcover U پوشش محافظ برای یک ماشین
How can you ask? U این باید واضح باشد برای تو
signed route U جاده علامت گذاری شده ودارای علایم شناسایی
langur U انواع میمونهای دم دراز ودارای ابروهای پرپشت اسیا
pinchwheel U چرخ کوچک در ماشین نوار که نوار را در محل نگه می دارد و مانع از حرکت آن میشود
phoned U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phone U تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
backwind U حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
to have stood the test of time U برای مدت زیاد دوام آورده باشد
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
ball bearing U بلبرینگ
support roller U بلبرینگ
ball bearings U بلبرینگ
call bearing U بلبرینگ
bearing U بلبرینگ
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
component efficiency U میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
installs U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
install U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
installing U قرار دادن ماشین در شرکت یا کارخانه
estrogen U ماده که بطورطبیعی درگیاهان وجوددارد ودارای اثرات حیاتی مشابه است
lightwood U درخت کاج گرجستانی که چوبش خشک ودارای قیراست وخوب می سوزد
emptied U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empty U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
emptiest U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
emptier U فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
carriage U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriages U بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
telephone U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
compilations U ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
telephoned U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
compilation U ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
telephones U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning U ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
radial ball bearing U بلبرینگ شعاعی
roller bearing U بلبرینگ غلطکی
ball bearing U بلبرینگ ساچمهای
roller path U صفحه بلبرینگ
ball bearings U بلبرینگ ساچمهای
cross bearing U بلبرینگ سوزنی
spherical roller bearing U بلبرینگ غلطکی
pilot bearing U بلبرینگ لغزنده
pilot bearing U بلبرینگ کلاج
wheel bearing U بلبرینگ چرخ
clutch pilot bearing U بلبرینگ کلاچ
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
marching orders U فرمان حرکت برای جنگ
named airport of departure U فرودگاه معین برای حرکت
named departure point U نقطه مشخص برای حرکت
to sue for damages U عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
liberty civil U ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
limit state of failure U حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
unilateral contract U پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
winching U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winch U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
winches U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winched U پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
shift U حرکت دادن
stir up <idiom> U حرکت دادن
moves U حرکت دادن
move U حرکت دادن
moved U حرکت دادن
movement U حرکت دادن
shifted U حرکت دادن
shifts U حرکت دادن
middleware U نرم افزار سیستم که برای کاربر خاص طراحی شده باشد
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
analysis U بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
to suggest it is appropriate to do so [matter] U پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد [چیزی ]
ends U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
to jump-start someone's car U کمک برای روشن کردن [خودروی کسی را با باتری مستقلی یا ماشین دیگری]
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. U به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
end U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended U نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
assembly U نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
moom umjigigi U حرکت دادن بدن
courses U بسرعت حرکت دادن
moveable U قابل حرکت دادن
scurries U بسرعت حرکت دادن
coursed U بسرعت حرکت دادن
scurry U بسرعت حرکت دادن
scurrying U بسرعت حرکت دادن
scurried U بسرعت حرکت دادن
propelled U بردن حرکت دادن
propels U بردن حرکت دادن
interrupt U حرکت دادن وقفه
route U فرمان حرکت دادن
interrupts U حرکت دادن وقفه
interrupting U حرکت دادن وقفه
course U بسرعت حرکت دادن
routes U فرمان حرکت دادن
propel U بردن حرکت دادن
carcasses U اسکلت
carcass U اسکلت
carcases U اسکلت
carcass U اسکلت
skeleton U اسکلت
skeletons U اسکلت
carcse U اسکلت
staging U اسکلت
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
fins U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fin U جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
monitors U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored U برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
roller-skating U کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates U کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated U کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller skate U کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skate U کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
advance U حرکت دادن چیزی به جلو
traverse U حرکت دادن لوله در سمت
traversed U حرکت دادن لوله در سمت
commercial water movement U حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1incentive
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com